شال و کلاه بافتنی
معذرت خواهی از دوستان :
سلام اول از همه معذرت خواهی میکنم از دوستایی که این مدت بهشون سر نزدم راستش نمی دونم چرا این فصل که میشه آرتروز دست و گردنم اوت میکنه الان دارم با دست چپ تایپ میکنم هم سردی هوا و هم لب تاب مون هم جاش خیلی بده مثلا لبتاب باید سیار باشه ولی مال ما همیشه چند تاسیم بهش وصله و همیشه روی میزه و چون ارتفاع میز و لبتاب بیشتر با بدن ایمان تناسب داره من هر وقت تایپ میکنم یا کلا باهاش کار میکنم دستم درد میگیره میزنه به گردنم خلاصه ببخشید دیگه چون خیلی اذیت میشم سعی میکنم خیلی کم نت بیام یا اصلا طرفش نمیام یا سرپایی فقط نظرات رو میخونم شرمنده اگه تایید هم نکردم چون دلم میخواد جواب همه رو بدم امشب هم فقط اومدم عکسهای بافتنی هایی که این فصل بافتم رو بزارم البته یکی از دلایل آرتروزم هم بافتنیه یادم نبود
بافتنی های من :
اول شال و کلاه پرستش خانم البته کلاهش مال پارساله فقط گلهاش رو امسال عوض کردم :
برای شال یه مدل دیگه تو ذهنم بود ولی کاموام تموم شد و وقت خیابان رفتن هم نداشتم بنابراین یه نخ از قسمت بالاش رد کردم و جمش کردم شد این مدل
البته اینجا هنوز گلهاش کامل نیست
اینم شال و کلاه آقا ایمان :
طرح شال و کلاه
اگه فکر کردین که دستکش رو هم من بافتم باید بگم که عمرا اگه من بتونم این جور خوشگل ببافم . این دستکشهای خوشگل رو عروس داییم ( پروانه خانم ) دو سال پیش برا ایمان بافت ولی از بس خوشگل بود من و ایمان دلمون نیومد ازش استفاده کنیم امسال دیگه دل رو به دریا زدیم و ایمان استفاده اش کرد یه چیزی که برام جالبه این نوع بافت مخصوص روستاهای کوهستانی غرب کشوره البته شاید طرفهای شمال غرب هم باشه ولی این بافت رو عمدتا خانم هایی که سواد ندارن وهیچ کلاس بافندگی هم نرفتن از حفظ میبافن به همین خاطر خیلی برای من با ارزشه
اینم شال و کلاه همسری :
ته شال ها رو دوختم که مثل گردن آویز میپوشن و کامل دور گردنشون رو میگیره سر همه کلاه گذاشتم سر خودم بی کلاه موند
حرف زیاد دارم ولی متاسفانه با وجود اینکه از دست چپم استفاده کردم بازم داره درد میگیره پس فعلا خداحافظ