وروووووووووجک خونه ما :
نمونه هایی از کارهای ورووجک خانووم رو به تصویر کشیدم تا انشالله وقتی که بزرگ شد ببینه و بدونه ما چه صبر و تحملی داشتیم از دست شیطنت هاش :
بدون شرح 5دقیقه ساکت بود ایمان رفت توی اتاقش با این صحنه روبه رو شد: سواستفاده 1 :این میز آبی بودخودم رنگش زدم واین طرح رو کشیدم روش پرده اتاق هم که مداد رنگیه کار خودمه ... بدون شرح بدون شرح آخه این جا جورابی که جاش رو دیوار نیست مامانم اشتباهی زده به دیوار : سواستفاده 2 :جاجورابی هم کار دست خودمه آخه جا قحطه که شما عروسکت رو دم در آشپزخونه خوابوندی قاشق هارو آورده گذاشته جلوی تلویزیون میگه اینجا تختخوابشونه دم عید من مشغول تمیزی بودم خانووم دیوار رو خط خطی کرد منم گفتم باید خودت تمیزش کنی ، با خوشحالی قبول کرد. یه روز پای لپتاپ بودم پرستش هی بهانه رفتن خونه مامانم رو گرفت و چون زمستان بود و سرد بود اصلا هم موقعیتش نبود که ببرمش خواستم حواسش رو پرت کنم گفتم : عزیزم میدونی میخوام برات لیوان رنگ بزنم روش نقاشی بکشیم ؟ پرستش : الان بکشیم . من : الان رنگ صورتی و نارنجی نداریم که تو دوست داری . پرستش عیب نداره من همون رنگ قرمز و سفید دوست دارم . من خواستم دست به سرش کنم : آخه نمیدونم رنگ قرمز کجاس ؟ پرستش : من میدونم و دوید رفت رنگ قرمز رو آورد من : آخه سفید هم میخوایم . پرستش دوید رفت رنگ سفید رو هم آورد من : آخه اینا درشون محکمه باید وایسیم بابایی بیاد برامون بازش کنه، پرستش دوید رفت پیچگوشتی آورد : مامان تو همیشه با این باز میکنی ، من : آخه قلم مو نداریم، پرستش : اینم قلم مو . من : آخرش مجبور شدم یه لیوان همین جوری الکی رنگ بزنم و چون ایده ای تو ذهنم نبود زیاد جالب نشد این غزال بیچاره رو وقتی خریدیم به پرستش گفتم اگه بچه بهش دست بزنه گازش میگیره( مجبور بودم ) طفلک دیگه جرات نمی کرد از کنارش هم رد بشه منم دیدم داره تو روحیه اش تاثیر میزاره یه روز بهش گفتم دیگه گاز نمیگیره و این شد نتیجه اش : سواستفاده 3: مشبک کاری میز کار همسریه قاب آینه بی زبون هم امنیت نداره از دست پرستش سواستفاده 4 : قاب آینه هم کار خودمه بدون شرح جییییییییییییییییییییییگر منی سو استفاده 5 : این کمد قهوه ای بود خودم رنگش زدم البته طرح روی اون یکیش مونده یه شب داشتیم میرفتیم مهمونی یه دفعه توی ماشین متوجه شدم که خانووم خانووما گیره لباس زده به سرش و راضی هم نمیشد که درش بیارم همین جوری رفتیم از جمله تخصص های پرستش خراب کردن خودکاره همیشه هم با وجود اینکه خودش مداد رنگی و خودکار های رنگی خوشگل داره ولی گیر میده به خودکارهای داداشش و ایمان هم طفلک یه کار بد که قبلا انجام میداد ولی خوشبختانه الان دیگه ترکش کرده این بود که یهو چنگ میزد به صورت ایمان و خدایی ایمان فداش بشم الهی با وجود اینکه درد داشت ولی صبوری میکرد و عصبانی نمیشد و البته لازم به گفتن نیست که ایمان رو خیلی خیلی دوست داره و همیشه اتاق ایمان رو مرتب میکنه :