پدر
به سلامتی پدری که (نمی توانم) را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم پدرم تاج سرم ! وقتی پشت سرت از پله ها میام پایین و میبینم چقدر آهسته میری، میفهمم چقدر پیر شدی !
وقتی داری صورتت رو اصلاح میکنی و دستت میلرزه ، میفهمم چقدر پیر شدی!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوری ، می فهمم چقدر درد داری اما هیچی نمیگی…
و وقتی میفهمم نصف موهای سفیدت به خاطر غم از دست دادن جوان ناکامته، دلم میخواد بغلت کنم و های های گریه کنم.
چقدر دلم میخواست برگردم به کودکیم به اون روزا که بلندترین نقطه زمین شانه های پدرم بود
به سلامتی تمام پدرها! این نوشته ها رو یه جا خوندم خیییییییییییییییییلی به دلم نشست ،گریه ام گرفت گفتم اشک شما رو هم در بیارم