دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
شاید دگر وصالش در خواب هم نبیند
شاید جمال رویش بر آب هم نبیند
برباد رفته افسوس رویای عشق و مستی
گویی نبوده هرگز عشقی به جان هستی
خاموش گشته بلبل، بی بال و پر کبوتر
جز قصه کو نشانی؛ بر قامت صنوبر
دیگر سراغ فرهاد بر بیستون چه گیری
فرهاد پر کشیده، گویی به بال تیری
کو آن نگاه فرهاد بر عمق جان شیرین
کو یک نشان زعشقش، از آن شرار دیرین
باید به خون نوشت عشق، بر برگهای دفتر
اکنون که خورده تیشه بر گردن کبوتر وحالا بازسازی یا ویرانی؟ پیشرفت به چه بهایی ؟ اگه فقط یه بار گذرتون به طاقبستان افتاده باشه الان مثل من و خیلی از کرمانشاهی های دیگه آه حسرت سر می دادین متاسفانه به دلیل اجرای پروژه منوریل کرمانشاه این بلا رو سر آثارباستانی زمان ساسانیان آوردند.
شما قصه شیرین و فرهاد رو شنیدین ؟ می خواین بدونین فرهاد کوهکن چه شکلی بوده ؟ به قول کرمانشاهی ها : یه خه نه نه ی ری یه گیره دیری