پرستش پرستش ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

یه دختر دارم شاه نداره ... یه داداش داره تا نداره ...

زلزله های پی در پی در کرمانشاه

1392/9/12 0:10
1,760 بازدید
اشتراک گذاری

زلزله 

امشب اولین باری بود که بچه هام زلزله احساس کردن و از ته دلم آرزو میکنم آخرین بار هم باشه  استرس  الان تقریبا دو هفته اس که توی شهرمون همه از زلزله و احساس ترسشون حرف میزنن خوشبختانه با وجود  اینکه بیشتر از دویست بار زمین لرزه و پس لرزه توی شهر و استانمون داشتیم ولی ما هیچ کدوم رو احساس نکردیم تعجب خونه هر کی میرفتیم یا هرکی زنگ میزد میگفتن واااای زمین لرزه ها رو احساس کردین چه وحشتناکه حتی شب اول عموی بچه ها زنگ زد گفت زلزله اومده هوشیار بخوابین و وقتی میگفتیم نه ما اصلا متوجه نشدیم همه تعجب میکردن و البته ایمان کلی شاکی بود که چرا ما احساسش نمیکنیم تعجبقهر بچه ام عاشق هیجانه کلافه امروز عصر پرستش با خاله نگین رفت خونه مامان اینا، من و ایمان هم از نمایشگاه کتاب برگشتیم و سه نفری داشتیم شام میخوردیم چون میخواستیم فیلم ببینیم تو هال سفره انداختم من داشتم حرف میزدم که یهو زمین شروع کرد به لرزیدن من با ترس و بلند گفتم یا الله و بازوی همسری و ایمان رو محکم فشار دادم (وسط نشسته بودم ) فقط دو ثانیه طول کشید ولی خیلی خیلی وحشتناک بود تمام بدنم یخ کرد اولین فکری که به ذهنم اومد پرستش بود که خونه مامانم بود (چون معماری خونشون سبک قدیمه و اصلا برای زلزله ایمن نیست مخصوصا برای بچه ها) دویدم طرف تلفن ، همسری هم همین فکر به ذهنش اومده بود سریع رفت تو اتاق کاپشنش رو پوشید منم شماره خونه شون  رو گرفتم ولی جواب نمی دادن داشتم سکته میکردم شماره نگین رو گرفتم اما از بس استرس داشتم  اشتباه گرفتم به ایمان گفتم بیا تو شماره نگین رو بگیر ، نگین گوشی رو برداشت گفت از ترس رفتیم تو حیاط ، زود بیاین پرستش رو ببرین  استرس خلاصه همسری رفت و چند دقیقه بعد برگشتن ، طفلک دختر کوچولووم تا اومد تو گفت : مامان شما هم زلزله داشتین به خاطر اینکه نترسه الکی گفتم :آره عزیزم خیلی هم خندیدیم و خوشحال شدیم ، شما چی زلزله داشتین طفلک دخترم حسابی ترسیده بود گفت : ما اصلا نخندیدیم داشتیم با شکیلا نقاشی میکشیدیم یه دفعه خونه هه گفت زززززززززز، خاله نگین داد زد یا الله ، دایا هم گفت : بدویین تو حیاط ،تازه تو حیاط سرد بود با شکیلا و شینا همش بدو بدو میکردیم و دستمون رو میکردیم تو کاپشن تا گرم مون بشه بغل کاشکی اون لحظه که داشت تعریف میکرد ازش فیلم میگرفتم ما سه تایی ساکت فقط حرفای پرستش و احساسش رو از زلزله گوش میکردیم والبته خیلی دلم سوخت دل شکستهخدایا بزرگیت رو شکر نمی خوام ناشکری کنم ولی از احساسی که بچه ام داشت دلم گرفت یا ارحم الراحمین.                                                                                           ایمان هم معلوم بود که ترسیده ولی زیاد به روی خودش نمیاورد منم به خاطر اینکه جو خونه رو بهتر کنم هر نیم ساعت به حالت شوخی و عصبانیت میگفتم : آقا ایمان دلت خنک شد؟ به آرزوت رسیدی ؟زلزله رو احساس کردی ؟ نیشخندنیشخند اونم خنده ای میکرد و میگفت آره زبان                                                                                                    خلاصه خدا خودش رحم کنه کرمانشاه رو گرفته ول نمیکنه استرساسترساسترساسترس                                                                        دوستای خوبم برامون دعا کنین فرشته  

 

پاییز 

  

پسندها (1)

نظرات (10)

مامان نگار
13 آذر 92 10:21
آفرین به مامان خانوم که اینقدر شجاعه خیلی منطقی و شجاعانه سعی کردین اون جوو خوب کنین خوش به حال پرستش خانوم که این چنین مامان شجاعی داره
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
چیکار کنم دیگه خونه مامان خیلی ترسیده بود مجبور بودم هی بگم به ما خوش گذشته دروغ مصلحتی دیگه
مامان نگار
13 آذر 92 10:22
راستش اونجایی که پرستش جون داره تعریف می کنی که دستامونو کرده بودیم تو جیب کاپشنمون و می دویدیم تا گرم بشیم هم خیلی بامزه بود هم خیلی دلم براش سوخت دختر کوچولومون چقدر ترسیده بوده
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
آره راست میگی خودم هم خیلی دلم سوخت
مامان محمد و ساقی
13 آذر 92 21:47
ای بابااااااااااااااااااا مگه کرمانشاه هم تکون خورد؟مگه شما کردستان نبودید؟الان من قاطی کردمتوضیح بده لطفا" خدا رو شکر که متوجه نشدین.همون یه بار خودش یه عالمه ترس دارهایشالله هیچ جای کشورمون نلرزه
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
نمی دونم چرا فکر کردی ما کردستانیم البته ما کرد کردستانیم ولی خودم کرمانشاه به دنیا اومدم و زندگی کردم و زندگی میکنیم البته نمی دونم چرا خیلی از استانهای دیگه، سه استان همدان کرمانشاه و کردستان (سنندج) رو به اسم سنندج میدونن حتی توی خیلی از برنامه های تی وی این جور بیان کردن ولـــــــــــــــــی تجربه زلزله خیلی خیلی بد و وحشت آوره حتی اگه 2 ریشتر باشه خدا کنه هیچکس تجربه اش نکنه
مامان محمد و ساقی
13 آذر 92 21:48
چه عکسی هم گذاشتی.جیگرشو
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
تیپ پاییزیه دیگه
مامان شایلین جون
16 آذر 92 14:50
وای عزیزم من الان میفهمم تو کرمانشاه زلزله شده.از بس که اخبار گوش نمیدم. وقتی نوشته هاتو میخوندم اشکم درومد از احساستآخه من همیشه که میام سر کار میگم اگه زلزله بشه شایلینم پیشم نیست و از این حرفا. وای فکرش تنمو میلرزونه. یه مدت اون اوایل زایمانم همش فکر میکردم زلزله میشه و میمیریم.بخاطر همینم از کنار شایلین تکون نمیخوردم تا بعد یکی دو ماه حالم خوب شد. بمیرم الهی حس خیلی بدیه. ولی خدا رو شکر شما شجاعی و حس بدی رو به بچه هات تلقین نمیکنی. امیدوارم هیچ جای دنیا از زلزله و سایر بلاهای طبیعی و غیر طبیعی خبری نباشه. آمین. ببوس پرستش گلمو
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
وااای امیدوارم که هیچوقت اون حس منو نداشته باشی خیلی بده امیدوارم هیچ جای دنیا هیچ مادری احساس ناامنی و دلهره نداشته باشه
مامان روژینا
24 آذر 92 14:13
واییییییییی چه مایوی خوشگلی منم یکی از اینا برا روژینا میخوام اگه اونجا بودم حتما میخواستم یکی برا دخترم درست کنی خیلی نازه واقعا هنرمندی مامانی هاامان ازاین زلزله همه رو جون به سر کرده برا دختر خوشگلمون ناراحت شدم گناه داشته ترسیده
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
قابل نداره عزیزم واقعا ترس بدی رو تجربه کردیم انشالله بار آخر باشه
مامان محمد و ساقی
25 آذر 92 21:22
چرا تو جواب کامنت این پست داری منو میزنی؟
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
اای وای چطور همچی برداشتی کردی من کاملا دوستانه جواب دادم عزیـــــــــــــــــزم
مامان محمد و ساقی
29 آذر 92 0:14
نه بابا لحنت تند نبود که من ترسیدم از اینکه کرمانشاه رو با کردستان اشتباه گرفتم فکر کردم ناراحت شدی ما مخلصتیم نه ناراااااااااااااحت چراااااااااااااااا؟وای نگو معذرت
مامي كيانا
1 دی 92 9:08
اميدوارم اين تجربه بد ديگه تكرار نشه من هم خيلي نگرانتون بودم خدا رو شكر كه اتفاق بدي نيفتاد تو اين عكس آخريه چقدر پرستش جون بزرگ و خانوم شده قربونش برم خيلي ناز شده
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
پاسخ
ممنون عزیزم انشالله هیج جای دنیا دل هیچ بچه ای نلرزه ما بزرگترا یه جوری باهاش کنار میایم
مانلی
9 دی 92 13:08
امیدوارم که این زلزله ها و پس لرزه هاش دیگه تموم شده باشه و خدا همتونو واسه همدیگه حفظ کنه